زندگی جهنمی سارا در محاصره دود و پرواز
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۸۳۱۹۸
در حالی که به سختی راه میرفت و رنگش پریده بود. با راهنمایی دژبان کلانتری وارد اتاق مشاوره شد؛ وقتی از او علت دستگیری اش را پرسیدم گفت که معتاد به حشیش است.
برایم غیر قابل باور بود که دخترکی معصوم و بی گناه که باید اکنون در پی تحصیل و ساختن آینده خودش باشد چطور در دام مهلک اعتیاد افتاده و آینده اش دستخوش طوفان سهمگین اعتیاد شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندگی جهنمی
برای خودش مهم نبود به گفته خودش نه برایش گذشتهای وجود داشت که با خاطراتش خود را دلخوش کند و نه حال خوبی که بتواند با تکیه بر آن آینده اش را تخمین زند. داستان زندگی اش را اینگونه تعریف کرد:
از وقتی یادم میآید مادر و پدرم با هم اختلاف داشتند؛ سر هرمسئله کوچکی دعوایی به راه میافتاد که آتشش همیشه دامان من و خواهر و برادر کوچکترم را میگرفت.
اغلب مواقع پدر و مادرم با هم قهر بودند و دعوا میکردند و مادرم به علت قهر در خانه پدری اش بود یادم نمیآید یک روز طعم خوش زندگی را چشیده باشم.
تصمیم گرفته بودم خواهر و برادر بی گناه و کوچکم را زیر چتر خود بگیرم تا کمتر احساس تنهایی کنند. گذشت تا اینکه بعد از سالها کشمکش پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند؛ مادرم به سراغ زندگی خودش رفت و ازدواج کرد و از همان اول ما را نخواست. پدرم هم بعد از مدتی ازدواج نمود و ما را در خانه مادربزرگ مان گذاشت.
اوایل با اینکه دوری از پدرو مادر برایم سخت بود، ولی از اینکه از آن همه دعوا و کشمکش راحت شده بودیم احساس آسودگی میکردم.
مادر بی عاطفه
مادرم حتی برای یک روز هم نیامد که ما را ببیند، یک روز که مخفیانه به مادرم زنگ زدم، گفت که همسر جدیدش قدغن کرده که بیاید و ما را ببیند و حتی به ما زنگ بزند برایم قابل درک نبود که او اگر میخواست میتوانست حتی برای دقایقی از ما سراغی بگیرد.
مگر ما بچههای او نبودیم و با این حرف سیل اشک بود که از چشمان معصوم او جاری شد او را دعوت به آرامش کردم و برایش لیوانی آب ریختم در حالی که گریه هایش تبدیل به هق هق شده بود برای دقایقی همین طور سرش را به پایین انداخته و گریست.
از علت اشتباهی که کرده بود پرسیدم، گفت که بعد از دو سال کم کم طاقت مادربزرگ پیرم تمام شد. تحمل شیطنتهای بچهها را نداشت مدام به من گیر میداد. به طرز لباس پوشیدنم، به رفت و آمدم، به درس خواندنم، حتی به تلفنی که به دوستم میزدم گیر میداد و همین مرا عصبی میکرد، من که گناهی نداشتم درسم خوب بود و علاوه بر آن به درسهای خواهر و برادر کوچکترم نیز رسیدگی میکردم و در کارهای خانه کمک میکردم و سعی میکردم آن طور که مادربزرگم میخواست باشم، ولی ممکن نبود.
اولین سیگاری
گذشت تا اینکه با سعید در راه مدرسه آشنا شدم. او فردی شاد و پر انرژی بود که همیشه میخندید بر عکس من که اغلب فردی گرفته و ناراحت بودم به راحتی جذبش شدم و شد تکیه گاه و پناه من، تمام محبتی را که پدر و مادرم از من دریغ کرده بودند، او به من داد همیشه سرشار از انرژی بود و سعی میکرد مرا از این حال و هوا در بیاورد و شادم کند.
یک روز که گریان از دست اذیتهای بی مورد مادر بزرگم به سعید پناه برده بودم و سرم به شدت درد میکرد سعید سیگاری به من داد که بکشم.
قبل از آن هم چندین بار با او سیگار کشیده بودم، ولی این دفعه فرق میکرد، احساس خوشی و سبکی خاصی به من دست داد و تمام غم هایم به دست فراموشی سپرده شد. بعد از آن چندین دفعه نیز اقدام به کشیدن آن کردم و دیگر به حدی به آن وابسته شده بودم که حاضر شدم برای تامین مواد تسلیم خواستههای سعید شوم. بعد از آن رفتارهای سعید سرد و سردتر شد. دیگر مثل سابق نبود و من دیگر نمیتوانستم بدون سیگارهای او حال خوبی داشته باشم.
بازداشت سارا
امروز که در حال گرفتن مواد از سعید بودم، با دیدن ماموران دستپاچه شدم و فرار کردم و همین شک ماموران را برانگیخت و مرا دستگیر کردند، برایم هیچ چیز مهم نیست. نه گذشتهای دارم و نه آینده ای، هیچ کس را ندارم که برایم دل بسوزاند و حمایتم کند. برایم ماندن در زندان آرامش بخشتر است و دوباره دردمندانه گریست...
نظریه کارشناسوابستگی به اعتیاد از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد میشود و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن میشود.
در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا میکند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد.
خوشبختانه پدر و مادربزرگ کیس مورد نظر از جلسات مشاوره به خوبی استقبال کردند و پیگیریهای مجدانه و دلسوزانه والدینش توانست سارا را که توانسته بود با بستری شدن در کمپ موادش را ترک نماید به آغوش زندگیای توام با انگیزه و هدف برای ساختن آینده اش بکشاند.
منبع: رکنا
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اعتیاد اخبار حوادث و انتظامی یک روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۸۳۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یکقدمی چوبه دار رفت
به گزارش همشهری آنلاین، فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش او به طور ناخواسته فوت کرده است. پس از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت.
وی ادامه داد: بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون میآید، دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانیتر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم اما بعد از ۲ ساعت که برگشتم، در را باز نکرد. نگران شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند. در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.» با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد | همدستی خیانتآمیز زن جوان با مرد همکار در دادگاه چه گذشتدر ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد.
وی افزود: مادرم سر هر موضوعی با من درگیر میشد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم. من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم. با این حال دوباره درگیریهای ما شروع شد. من در این سالها خیلی سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرمدر حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود، قاتل توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند. بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.
در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
کد خبر 849239 منبع: ایران برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران